زميني شدن آسمان و نوروز ٩٥
لحظه ي سال تحويل امسال عجيب و غريب بود... من و شوهر جان فكر ميكرديم كه سال تحويل ساعت ٨ و نيمه در حاليكه ساعت ٨ بود اين شد كه در لحظه ي سال تحويل من خوشحال و خندان مشغول آماده شدن براي رفتن به واحد مادر شوهر جان اينا بودم و وقتي كه رفتيم طبقه ي بالا منزل مادر شوهر جان اينا ديديم كه سال تحويل شده و همه مشغول روبوسي و تبريك هستن و دير رسيديم.... عيديا رو گرفتيم و عكس گرفتيم و كلي دور هم خوش گذشت تا وقتي كهزنگزدم به معصومه خواهرم و فهميدم كه خيلي ناراحته و علتش هم اين بود كه مامانم آنفولانزاي سختي گرفته بود و نميتونست براي زايمانش به بيمارستان بره... منم خيلي ناراحت شدم.... خلاصه در روز دوم فروردين آسمان خانم عزيزم...
نویسنده :
مائده
1:26